کتاب daddy long legs

کتاب daddy long legs اثر جین وبستر است که حکایت دختری به نام جودی ابوت است. این رمان یکی از رمان‌های مشهور جهان است که در ایران نیز بسیار جنجال به پا کرده است و مخاطب زیادی را به خود جذب کرده است. کتاب daddy long legs از جمله کتاب‌هایی است که اقتباس‌های هنری  آن بیشتر از خود آن شهرت دارد. علاوه بر این کارتون daddy long legs یکی از مشهورترین کارتون‌ها سریالی جهان است که در ایران نیز مخاطب‌های زیادی دارد.

کتاب daddy long legs به روایت زندگی دختری به نام جودی آبوت میپردازد که هجده سال زندگی خود را در یک یتیم خانه سپری کرده است. روزی مسئول یتیم خانه به او می‌گوید تا برای جلسه اضطراری به دفتر او بیاید. جودی نوشته‌هایی در مورد ترس و وحشت " چهارشنبههای آبی" نوشته است. چهارشنبه روزی است که افراد خیر خواه به یتیم‌خانه می‌آمدند تا بچه‌ها را به سرپرستی قبول کنند. یکی از خیرخواهان از جودی خوشش آمده و قصد دارد او را برای تحصیل راهی دانشگاه کند. تنها خواسته‌ی او این است که ناشناس باقیباماند و جودی می‌بایست هر ماه برای او نامه بنویسد و در عین حال منتظر جواب نامه‌ی خود نباشد.

برای خرید کتاب daddy long legs به زبان اصلی از طریق سایت سورچی کلیک کنید.

درباره‌ی جین وبستر

آلیس جین چندلر وبستر (Alice Jane Chandler Webster) زاده‌ی 24 ژوئیه 1876 در روستای فردونیا ایلت نیویورک آمریکا به دنیا است وی در11 ژوئن 1916 درگذشت. این بانوی رمان نویس و نمایش‌نامه نویس آمریکایی آثار برجسته‌ای چون بابا لنگدراز و دشمن عزیز را به رشته تحریر در آورد.

جین وبستر سبکی ساده و روان داشت و دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی خود را در نوشته‌هایش مطرح می‌کرد. از خصوصیات سبک وی این است که مخاطبانش در محدوده سنی خاصی قرار نمی‌گیرند. از این دیدگاه شیوه نگارش جین وبستر بسیار شبیه مارک توین است. یکی از دلایل این تأثیرپذیری خویشاوندی مادر جین با مارک توین و علاقه‌مندی و مطالعه زیاد آثار وی در نوجوانی است.

برشی از کتاب “Daddy Long Legs”

“چهارشنبه آبی”

اولین چهارشنبه هر ماه یک روز کاملاً وحشتناک بود – روزی که باید با ترس منتظرش بود، با شجاعت تحمل کرد و با عجله فراموش شد. هر طبقه باید بدون لک، هر صندلی بدون غبار، و هر تخت بدون چروک باشد. نود و هفت یتیم کوچولو باید ساییده شوند و شانه شوند و دکمه‌های آن را به شکل گنگام‌های تازه نشاسته‌ای ببندند. و هر نود و هفت نفر آداب و رسوم خود را یادآوری کردند و گفتند: “بله، آقا”، “نه، قربان” هر زمان که یک متولی صحبت می کند.

زمان ناراحت کننده ای بود. و جروشا ابوت بیچاره، که مسن ترین یتیم بود، مجبور شد بار سنگین آن را تحمل کند. اما این چهارشنبه اول خاص، مانند چهارشنبه های قبلی خود، سرانجام خود را به پایان رساند. جروشا از انباری که در آن برای مهمانان پناهگاه ساندویچ درست می کرد، فرار کرد و برای انجام کارهای عادی خود به طبقه بالا برگشت. مراقبت ویژه او اتاق F بود، که در آن یازده کودک کوچک، از چهار تا هفت، یازده تخت کوچک در یک ردیف را اشغال کردند. جروشا دسته‌هایش را جمع کرد، لباس‌های ژولیده‌شان را صاف کرد، بینی‌هایشان را پاک کرد و آنها را در صفی منظم و با اراده به سمت اتاق غذاخوری شروع کرد تا برای نیم ساعت پربرکت با نان و شیر و پودینگ هرس کنند.

برای خرید کتاب daddy long legs به زبان اصلی از طریق سایت سورچی کلیک کنید.