کتاب پیرمرد و دریا ( the old man the sea) نام رمانی کوتاهی ست که توسط ارنست همینگو نوسنده سر شناس آمریکایی تالیف شده است. این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید. «پیرمرد و دریا» واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که در دوره زندگیاش به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاشهای یک ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریاهای دور برای بدام انداختن یک نیزهماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی میگردد. نوشتن این کتاب یکی از دلایل عمده اهدای جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بودهاست.
درونمایه داستان « پیرمرد و دریا » را میتوان به روشهای گوناگون تعبیر و تفسیر نمود. خود همینگوی در این مورد گفتهاست:
" شما هیچ کتاب خوبی را پیدا نمیکنید که نویسنده آن از پیش و با تصمیم قبلی نماد و یا نمادهایی در آن وارد نموده باشد... من کوشش کردم در داستانم یک پیر مرد واقعی، یک پسربچه واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسهماهی واقعی خلق نمایم. و تمام اینها آنقدر خوب و حقیقی از کار در آمدند که حالا هریک میتوانند به معنی چیزهای مختلفی باشند."
برای خرید نسخه زبان اصلی این کتاب کلیک کنید.
ارنِست میلر هِمینگوِی (۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ – ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و همچنین برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود. او از پایهگذاران یکی از تاثیرگذارترین ژاندرهای ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود. قدرت بیان و زبردستی همینگوی در توصیف شخصیتهای داستانی به گونهای بود که او را پدر ادبیات مدرن لقب دادهاند.
ارنست همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمیشدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیاتوحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. سرانجام نیز با اسلحه شکاری خودکشی کرد.
سانتیاگو پیرمرد و ماهیگیری است که ماهها بدون صید ماهی به دریا میرود. بسیاری از افراد در تواناییهای او به عنوان ماهیگیر تردید دارند. حتی شاگردش مانولین، او را رها کرده و در یک قایق بهترین کار میکند. پیرمرد یک روز عازم دریای آزاد میشود، در سواحل فلوریدا و کمی دورتر از حالت عادی خود با ناامیدی برای صید ماهی اقدام میکند.
در ظهر، یک نیزه ماهی بزرگ (مارلین) به دام میفتد اما ماهی بیش از حد بزرگ بوده و برای سانتیاگو قابل حمل نیست. سانتیاگو برای جلوگیری از فرار ماهی، آن را به کنار قایقش میبندد. او و قایقش به مدت سه روز در دریا کشیده میشوند. نوعی خویشاوندی و افتخار بین ماهی و مرد ایجاد میشود.
سرانجام، ماهی خسته میشود و سانتیاگو او را میکشد. این پیروزی سفر سانتیاگو را خاتمه نمیدهد. او هنوز در دریا است. او باید ماهی را پشت قایق بکشد و خون ماهی مرده کوسهها را به خود جلب میکند. سانتیاگو تمام تلاش خود را برای راندن کوسهها انجام میدهد اما تلاشهای او بیفایده است.
کوسهها گوشت نیزه ماهی را میخورند و برای سانتیاگو فقط استخوان باقی میگذارند. سانتیاگو به ساحل بر میگردد، خسته و ناتوان! اما بقایای اسکلت ماهی بزرگ به همراه او است. حتی با وجود بقایای ماهی، این تجربه او را تغییر داده و برداشت دیگران از او نیز تأثیر گذاشته است.
مانولین صبح روز بعد، پس از بازگشت، پیرمرد را از خواب بیدار میکند و پیشنهاد میکند که آنها یک بار دیگر با هم ماهی بگیرند.
برای خرید نسخه زبان اصلی کتاب پیرمرد و دریا ( the old man the sea) کلیک کنید.
آدرس : تهران میدان انقلاب خیابان شهدای ژاندارمری مابین خیابان فخررازی و دانشگاه پلاک 63 واحد 3
تلفن : 66416047-021 ,
پست الکترونیک :